به گزارش مشرق، «محمدهادی صحرایی» در یادداشت روزنامه «کیهان» نوشت:
إِنّالله لایُغَیِّرُ مابِقَوْمٍ حَتَّی یُغَیِّرُوا ما بِأَنْفُسِهِم.۱ انسان اگر بخواهد به فلاح و صلاح برسد و از دار مکافات دنیا به سلامت برهد،گریز و گزیری جز دست به دامان قرآن شدن و نشستن پای منبر معصومین علیهمالسلام ندارد. باید طبق گفته امیرالمؤمنین علی، از قرآن استنطاق کرد و از معصوم پرسید تا آگاه شد و راه را از بیراه شناخت. باید متواضعانه شنید و مجدانه عمل کرد که علم بیعمل، چراغ نیفروختهای است که به کار نیاید. باید به گفته امام راحل، به راه افتاد و شروع کرد.
باید قیام لله کرد و از خود شروع نمود تا عطر شریف «خودساختگی»، جامعه را نیز معطر سازد. و باید تغییر کرد تا خدا نیز خیر را تقدیر کند و این معنی آیهای است که فرمود: خدا حال قومی را تغییر نمیدهد تا آنان خود بخواهند حال خود را تغییر دهند. این همان بود که خمینی کبیر به آن معتقد بود و به همان موعظه عجیب قرآنی در مورد قیام لله، مؤمن بود. که فرمود دو به دو و یک نفری برای خدا قیام کنید.۲ قیامی به دور از هوی و تلبسات دنیایی. قیام لِلّهی که تنها از امثال خمینی نوَّرالله قبره بر میآید.
ایام مبارک دهه فجر است و مردم ایران ورود به چهلمین سال پیروزی انقلاب خود را جشن میگیرند. انقلابی که به تمام معنا انقلاب بود و پس از آنکه عبای امام به قبای مردم خورد، راه خود را یافتند و حرف امامشان را دریافتند. و دریافتند باید طرحی نو دراندازند و آسمان آرزوها را سقف بشکافند و راه خود به سرا و ثریا را باز کنند. مردم قیامِ لله کردند و خدا به خواست آنها برکت داد. آنها دست در دست ولی خدا گذاشتند و به راهی سر نهادند که هرخاری از آن، نشانی از کف پایی داشت. مردم نَفَس امام را حق و حرفش را درست و راهش را راست دانستند که راه و هدفش، راه و هدف پیغمبران و صالحان بود. اگر شروع انقلاب را از سال ۴۲ بدانیم، حقاً و انصافاً در این نیم قرن مبارزه و استقامت، مردم کم نگذاشتند و هرچه داشتند در کف اخلاص گذاشتند. با کم و کوتاه ساختند و مشکلات را پیمودند و اکنون که به قله نزدیکند میبینند که برای این سرفرازی، چه خطرها کردهاند و خون دلها خوردهاند. مرحبا بر این استقامت مرحبا.
مهمترین تفاوت انقلاب اسلامی مردم ایران با سایر انقلابات دیگر کشورها ماهیت دینی و الهی داشتن آن است و از میان شاخصههای انقلاب که هدف و رهبر و مردم است همگی بودند. هدف مشترک، براندازی رژیم و استقرار حکومت مستقل با محوریت اسلام بود. و مردم حاضر، از میان ایسمها و رسمهای متنوع و مدعی، اسلام را برگزیدند.
آن هم نه اسلام لیبرال یا متحجر. اسلام نابی که امام تعریف میکرد. اسلامی که نه شرقی و نه غربی است. اسلامی که مخالف ظلم است و معاند ظالم. اسلامی که سازشکار نیست و بهترین راه رسیدن به آرامش را در مبارزه با ظلم میداند. اسلامی که انقلابی است و اهل دروغ بامردم و مجامله بادشمن و معامله با متخاصم نیست. اسلامی که به دفع خطرِظالم قانع نیست و به دنبال رفع خطرِظلم است. اسلامی که نه ظلم میکند و نه ظلم میپذیرد. اسلامی که به طول تاریخ بشر و عرض جغرافیای جهان احاطه دارد و میداند که سازش انسان شریف، با ستم ممکن نیست.
مردم در ۵۴ سال اخیر مبارزه، مثل تمام تاریخ شیعه، از میان مدعیان، کسانی را رهبر برگزیدند که شبیهترین به معصومند. چه میگویند آنها که اسلام را کج میخوانند و حواس مردم را پرت میخواهند و در وقت حساب، انشاء میخوانند. مردم که اصیل و اصل کارند، در بیعت با رهبران خود با خدا معامله میکنند و پای کارند. آنها فرق میکنند با دیگرانی که گاهی بر در خانه کدخدا سفره و گاهی سنگ میاندازند. ملت راه را از بیراه میشناسد و به برکت انقلاب و فضایِ باز ایجاد شده، میداند زمانی که در انتخاب دقت شده، خدمت دیده و کرامت چشیده و اگر زمانی چنین نکرده است، رنج کشیده است. این طبیعت انتخابات است. ملت به برکت جمهوری اسلامی و سیره امامین انقلاب، دانسته است که مسئولینِ اهلِ انقلاب، مردم را ولی نعمت میدانند و خود را نوکرشان و موظف به پاسخگویی به آنها. ولی مدیران تکنوکرات و اهل غنیمت انقلاب، خود را ذخیره میدانند و شرمی ندارند که در مقابل مردم محترم، از میل خود به شیشلیک بگویند یا چون سلاطین معتقد به اصالت خون و نژاد، ژن و هوش خود را بستایند.
کمترین کار انقلاب اسلامی ایران، هموار کردن مسیر رشد و تعالی مردم با استقلال است و مردم میتوانند بدون نیاز به اجنبی، به آرزوهای خود برسند. از امکان تحصیل همگانی در هر رشته و تا هرجا که میخواهند تا امکان ترقی در هر حرفه و فن. از کسب فضایل تا رسیدن به مرزهای علم و دانش. از پیشرفت پزشکی تا نظامی. از شکافتن اتم تا دست یافتن به ثریا و... و بزرگترین انقلاب نیز سپردن سرنوشت مردم به خودشان بود. مردم خود از میان افراد و افکار، برمیگزینند و مسئولیت میدهند. مردم میخواهند چه کسی رئیسجمهور شود و چه کسی نماینده و چه کسی در شورای شهر، امور شهر را در دست گیرد. خوب و بد کار با مردم است. و این مهم است و مراقبت میخواهد که مبادا ناباب، معتبر شود. اگر زمانی شاه میخواست که مردم فقط یک نوع لباس و حتی کلاه بپوشند، یک شبکه ببینند، تنها عضو یک حزب باشند، بعد از شاه، ولیعهد شاه باشد و...، نام آنکه شاه و ساواک میخواهند از صندوق بیرون بیاید، هیچکس حق انتقاد نداشته باشد، امور مملکت به دست دهها هزار مستشار مفتخور باشد و... ، ولی امروزه اینگونه نیست.
به راحتی صدر تا ذیل حکومت نقد میشود، کتاب و مقاله نوشته میشود، فیلم ساخته میشود. اگر در کشورهای مدعی آمریکا، انگلیس، فرانسه و... خطوط قرمز تحقیقاتی و نظریه پردازی سیاسی، اجتماعی و حتی علمی نظیر هولوکاست، موجودیت اسرائیل، نظریه داروین و... وجود دارد، در ایران خطوط قرمزی جز اعتقادات اخلاقی مردم نیست. اگر پلیس آمریکا سالانه ۸۰۰ شهروند خود را با گلوله به خون مینشاند یا ۷۶ دیویدی را زنده زنده میسوزانند یا در دادگاه اروپا زنی در مقابل خانوادهاش به جرم حجاب با چاقو پاره پاره میشود یا «گارودی» محاکمه میشود یا به بانو «شیمل» حمله میکنند و میتازند یا دگراندیشان را به کشور دیگری تبعید میکنند و... در کدام خیابان ایران مثل دادگاه فرانسه رفتار میشود؟ کجا حتی دراغتشاشات به مردم شلیک شده؟ کجا دانشمندی برای نظریه علمی دادگاهی یا تبعید شده؟ و... این از برکت آزادی، امنیت و اقتدار جمهوری اسلامی است که حتی منتقدان و مخالفانش مثل مردم عادی و در میان آنان زندگی و حتی در ادارات دولتی کار میکنند باید منصفانه دید و شکر گزارد.
انقلاب اسلامی منحصر به فرد است. هجمه عجیب به اسلام ناب و سنتستیزی که از دوره پهلوی شدت گرفت و امروزه توسط دشمنان خونی ایران، تقویت و هدایت میشود و به اوج رسیده چیز کمی نیست. مقابله عجیب شیاطین با حجاب زنان عفیف و عزیز ایران، موضوع کمی نیست و گفتنی و شنیدنی است. گویی خشم و ترس دشمن از حجاب زنان، بیش از خوف و هراسشان از موشک و صلابت سپاه و ارتش است که دهها سال است به تبعیت از تجربه اندولس، برایش نقشههای رذیلانه میکشند و آمریکا به جای سیر کردن ۵۰ میلیون گرسنه کوپنبگیر خود، سالانه میلیونها دلار، صرف عقب کشیدن چادر و چارقد زنان نجیب ایران میکند. اینها که امروز اعمال تحریمها را هفتگی کردهاند و ورود داروهای حیاتی و تجهیزات درمانی و رفاهی به ایران را ممنوع میکنند، با بیشرمی و وقاحت دم از حمایت از ایران و آزادی در ایران میزنند. ترورها، تحمیل جنگ و تحریم، تحریک اقوام، به آشوب کشاندن منطقه، نفوذ دادن عناصر سیاسی و اقتصادی وابسته و... از جمله خباثتهای دشمنان قسم خورده، علیه مردم مظلوم ایران است.
با اینحال، انقلاب اسلامی هرسال پویاتر از گذشته و باتجربهتر از قبل، راه را پیموده و قدم به سمت قله برداشته است. ملت حساب مدیران متمول دوتابعیتی و تحصیلکرده غرب و کمکار و آقازادگان بیهنر و عار و فسادهای آنان را از اسلام و انقلاب جدا میکند و هر روز غربال خود را خالصتر میبیند و دانسته است نتیجه مدیریت غربی سراب است و چاره کار بازگشت به مدیریت اسلامی و اندیشه انقلابی و مدیران پاکدامن و پاک دستی است که چشم امیدشان به فکر و بازوی ایرانی است و خود را خدمتگزار مردم میدانند و به جای حرافی و بازی با کلمات و جنگ روانی و نشانی غلط دادن و تحریف دین و تاریخ، سرگرم خدمتند و خود و اطرافیانشان گرفتار پروندههای مالی و امنیتی نیستند و سفره انقلاب را در خانههای مردم پهن میکنند که زحمت اصلی انقلاب بر دوش و گرده رنجدیده آنان است و اصل کار و پای کار انقلابند و خدا اراده کرده به مزد جهادشان آنها را به آرزوهای بزرگشان برساند و دشمنانشان را خوار و خسته نماید و مَن أصدَقُ مِنَ اللهِ حَدیثاً.۳